.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
نظر سنجی
دیگر موارد
آمار وب سایت

مرد جوانی مسیحی كه مربی شنا و دارنده چندین مدال المپیك بود ،

به خدا اعتقادی نداشت. او چیزهایی را كه درباره خدا و مذهب

می شنید مسخره میكرد. شبی مرد جوان به استخر سرپوشیده

آموزشگاهش رفت.

چراغ خاموش بود ولی ماه روشن بود و همین برای شنا كافی بود

مرد جوان به بالاترین نقطه تخته شنا رفت و دستانش را باز كرد

تا درون استخر شیرجه برود. ناگهان، سایه بدنش را همچون

صلیبی روی دیوار مشاهده كرد. احساس عجیبی تمام وجودش

را فرا گرفت. از پله ها پایین آمد و به سمت كلید برق رفت و چراغ را

روشن كرد.

آب استخر برای تعمیر خالی شده بود





:: بازدید از این مطلب : 284
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Ali
ت : 23 آبان 1389
.
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی